عکس کارتونی مدیری که روی چهارپایه بلندی ایستاده و با بلندگویی در دست بر سر کارمندان خود فریاد می کشد که به سرکارهای خود بروید.  در تصویر سه مرد، نماد کارمندان که افتان و خیزان در حال رفتن هستند

داستان شماره ۴١٢ : داستانهایی از مدیریت: غول چراغ جادو، منشی، رئیس و مدیر فروش

داستانی به طنز در باره رعایت سلسله مراتب مدیریت و کارکنانی که گاهی موقعیت خود را فراموش می کنند

یه روز مسئول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و غول چراغ ظاهر میشه!
غول میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم.
منشی می پره جلو و میگه: اول من! اول من! من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم...
- پوووف! منشی ناپدید میشه.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

ترسناکترین رفتاری که می توانید علیه خود انجام دهید، این است که قلب تان را به چیزی قانع کنید، که مغزتان می داند یک دروغ بزرگ است

thin-seperator.png

بعد مسئول فروش می پره جلو و میگه: حالا من، حالا من! من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم، یه ماساژور شخصی داشته باشم و یه منبع بی انتهای نوشیدنی خنک داشته باشم و تمام عمرم حال کنم
- پوووف! مسئول فروش هم ناپدید میشه.
بعد غول به مدیر میگه: حالا نوبت توئه.
مدیر میگه: من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن!
نتیجه اخلاقی این که همیشه اجازه بده اول رئیست صحبت کنه.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴٠ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : سه شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۸
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
امیرکبیر و ماجرای نکوبیدن آبله و مرگ دو بچه
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی