
روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.
یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام دادهای.
یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.
یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که: خواستن توانستن است.
یک فرد خوشبین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.
سرانجام فرد بیسوادی که از آنجا می گذشت دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.
نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است
برچسب داستان :
داستانهای طنز
داستانهای مرتبط پیشنهادی :
داستان اینکه چرا به لوله ای که آب از آن خارج می شود شیر می گوییم؟سرقت گوشی تلفن همراه و نجات مسافر هواپیمایی که سقوط کرد
داستان امیدوار بودن موش های آزمایشگاهی به نجات از آب استخر
داستان ضرب المثل از چاله در آمدن و به چاه افتادن
داستان مردی که پسربچه را از غرق شدن نحات داد
تعداد داستان های سایت
هم اکنون
٧٠٩ داستان در سایت پندآموز انتشار یافته که از این تعداد ۵۶١
داستان بازبینی و در سایت پندآموز فعال گردیده و در دسترس خوانندگان قرار دارد.
جستجو در عناوین داستانها
و کلمات کلیدی