عکس مورچه ها از فاصله بسیار نزدیک در حال حمل بار سنگین، حمل یک تکه شاخه کوچک خشک شده درخت که برای مورچگان سنگین است

داستان شماره ۴۶١ : داستان حضرت سلیمان و تلاش مورچه برای جابجا کردن کوه و داستان دوم دعای باران مورچه

هرگز ناامیدی به خود راه ندهید، چون همیشه پیامبری در همین نزدیکی است. داستان را بخوانید

گویند روزی حضرت سلیمان پیامبر مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم!
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود به اذن خدا برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

دوست بدارید کسانی را که به شما پند می دهند نه مردمی که شما را ستایش می کنند.

thin-seperator.png

پس چه بهتر که هرگز ناامیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکی است.

داستان دیگرى از حضرت سلیمان و مورچه
در زمان حضرت سلیمان مردم به خشکسالى دچار شدند و از آن حضرت خواستند براى طلب باران به درگاه خداى متعال دعا کند. حضرت سلیمان با اصحاب خود از شهر خارج شدند تا به مکانى رفته و درخواست باران کنند.
در هنگام عبور نظر حضرت سلیمان به مورچه ایى افتاد و دید که آن مورچه دست هاى خود را به سوى آسمان بلند کرده و مى گوید: پروردگارا! ما هم مخلوق تو هستیم و نیازمند روزى تو مى باشیم، پس ما را به گناهان آدم هلاک مکن.
سلیمان رو به همراهان خود کرد و فرمود: برگردید که از برکت دیگران، شما نیز سیراب شدید و در آن سال بیش از هر سال دیگر باران آمد.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴٠ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : شنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۱
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
کیسه های اشرفی برای بیعت گرفتن از ابوذر غفاری و گریه امام علی
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی