بهلول و هارون و سوال و جواب قیامت

داستان شماره ١٢۴ : بهلول و هارون و سوال و جواب قیامت

داستان پندآموز از بهلول در باره حسابرسی در قیامت و کسی که زندگی ساده دارد حسابش راحت است

نقل کرده اند که بهلول، بیشتر اوقات در قبرستان می نشست. روزی هارون به قصد شکار از محل قبرستان عبور می کرد و چون به بهلول رسید گفت: بهلول چه می کنی؟
بهلول جواب داد: به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می کنند، نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت و آزار می دهند.
هارون سوال کرد: آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟
بهلول گفت: به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا خوب داغ شود.
هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد.
آنگاه بهلول گفت:

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

آنکه می خواهد روزی پریدن بیاموزد، نخست می باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالا رفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.

thin-seperator.png

ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی.
هارون پذیرفت.
بهلول روی تابه ی داغ ایستاد و فوری گفت: بهلول و خرقه و نان جو و سرکه.
و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد.
پس بهلول گفت:
ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است. آنها که درویش بوده و از تجملات دنیایی بهره ای ندارند آسوده بگذرند و آنها که پای بند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴١ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : جمعه ۱۴۰۳/۰۲/۲۸
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
بستنی بدون شکلات و انعام خدمتکار
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی