مسافری زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت. خانه ای را دید که در حال سوختن بود و مردی در وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود. مسافر فریاد زد: هی! خانه ات آتش گرفته است!
مرد جواب داد: می دانم. مسافر گفت: پس چرا بیرون نمی آیی؟ مرد گفت: آخر بیرون باران می آید. مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو می کنی!
خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را ترک کتد.
-----------
پی نوشت:
برای آنکه عمر طولانی باشد، باید آهسته زندگی کرد.
این داستان بسیار مختصر و مفید، اهمیت شناخت موقعیت و اتخاذ روش درست و مناسب در رابطه با وقایع بیرونی را گوشزد می کند. شاید به عمد در این داستان نام مادر ذکر شده تا تاکیدی بر این موضوع باشد که انتخاب رویکرد مناسب علاوه بر اینکه از موضوعاتی نظیر ادراک، حل مسئله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم سرچشمه می گیرد، تاثیر آموزش دوران کودکی را نیز نباید نادیده گرفت! که اهمیت به سزایی در شکل گیری شخصیت و شناخت دارد.
در تمامِ این فرآیندها، شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است. شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور، استدلال، و قضاوت و غیره است. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه هایی می شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می دهند.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.