مابه ازای نیکی

داستان شماره ۴٣ : مابه ازای نیکی

این داستان پندآموز می گوید: هر کار نیکی برای دیگران انجام بدی سرانجام به خودت بر می گردد

دختر زیبایی در کلبه ای زندگی می کرد. روزی پسرک دستفروش فقیری که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده بود و شدیداً احساس گرسنگی می کرد، تصمیم گرفت از خانه ی دختر مقداری غذا تقاضا کند. درب خانه را زد. دختر جوان در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد. دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود به جای آب، برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با طمأنینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر پاسخ داد: چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی، ما به ازائی ندارد.
پسرک گفت: پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می کنم.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

انسان خوبی باش، اما وقتت رو برای اثباتش به دیگران تلف نکن.

thin-seperator.png

سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند. دکتر مشهوری بنام هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. دکتر پس از معاینه ی دختر به اطاق مشاوره بازگشت تا هر چه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد، زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سرانجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تأیید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود. زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه اش را جلب کرد. چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته آن را خواند:
بهای این صورتحساب، قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است!

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴٠ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۱۳
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
داستان بهلول: بهلول کیست؟ بهلول داناست یا دیوانه؟
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی