برای ضرب المثل شیر تو شیر یک داستانی تعریف کرده اند که به نظر می رسد خیلی ساختگی باشد! و البته داستان واقعی شیر تو شیر در ادامه می آید:
اول داستان ساختگی که بیشتر هم معروف شده اینکه:
شیر در فرهنگ و ادبیات داستانی ما به عنوان سلطان جنگل شناخته می شود و در ادبیات داستانی به شدت از قلمرو فرمانروایی خود حفاظت می کند. بنابراین وقتی حیوانی وارد بخواهد وارد قلمرو او شود در معرض حمله و تنبیه او قرار می گیرد. اما ممکن است روزی شیری غریبه هم وارد این قلمرو شود! در این صورت درگیری میان دو شیر، درگیری میان دو فرمانروا و سلطان جنگل خواهد بود که بدیهی است موجب از هم گسستن نظم امور و هرج و مرج می گردد. بنابراین وقتی بخواهند از یک هرج و مرج، بی نظمی یا بی قانونی صحبت کنند، ضرب المثل شیر تو شیر مصداق کامل برای آن خواهد بود.
ﻣﺮﺍ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﭘﯿﺮ ﮐﺮﺩ، ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﺥ نداد
اما داستان دوم که واقعی تر است ولی غیر معروف:
در دین اسلام نوزادان شیرخواری که طبق ضوابطی از یک زن، حداقل در دفعات مشخصی شیر بخورند، باهم خواهر و برادر رضاعی (خواهر و برادر شیری) محسوب می شوند و در مورد آنها حکم محرمیت جاری می شود و وقتی بزرگ شدند هم باهم محرم هستند و لذا نمی توانند باهم ازدواج هم بکنند. در زمانهای قدیم که خانواده های متعددی در یک خانه زندگی می کردند، شیر دادن به بچه های همدیگر، فراوان اتفاق می افتاد و با گریه نوزاد بعضی مادرها زود دست به کار می شدند و یا شاید مادری مریض بود و یا برای کاری بیرون رفته و نوزاد را به همسایه سپرده بود. بنابراین حتی گاهی به ناچار شیردادن اتفاق می افتاد.
بعد از شیر دادن، این که کدام بچه از کدام زن شیر خورده است و تعداد دفعات شیر خوردن چقدر بوده است، طبق ضوابط شرعی بسیار مهم می شد. حالا تصور کنید که ازدواج فامیلی هم زیاد بود و تداخل زیادی هم در شیر دادن اتفاق می افتاد! در این مواقع حساب کارها از دست همه خارج می شد و به معنای کامل ضرب المثل، شیر تو شیر اتفاق می افتاد.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.