داستان ابلهان تهران
روزی ناصرالدین شاه به کریم شیره ای گفت: نام ابلهان عمده تهران را بنویس.
کریم گفت: به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی.
شاه به کریم شیره ای قول داد.
کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت!
ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت: اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میرغضب را احضار می کنم تا گردنت را بزند.
کریم گفت: مگر تو برات پنجاه هزار تومانی به پرنس ملکم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند و بیاورد؟
ناصرالدین شاه گفت: بلی همین طور است.
دیروز تاریخ است. فردا راز است. امروز یک هدیه است.
کریم گفت: من تحقیق کرده ام، پرنس همه املاک و اموال خود را در این مملکت نقد کرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در این دیار ندارد، اگر آن وجه را به دست آورد و دیگر به مملکت برنگردد و تو نتوانی به او دست یابی چه می گویی؟
ناصرالدین شاه گفت: اگر او این کار را نکرده و آن پول را پس بیاورد تو چه خواهی گفت؟
کریم شیره ای گفت: آن وقت نام شما را پاک می کنم و نام او را در اول لیست می نویسم.
-------------
پی نوشت:
کریم شیره ای یکی از مشهورترین دلقک های دوره قاجار، مردی بلندقد و لاغر اندام بود که لباسی عجیب و رنگارنگ می پوشید و بر خری کوچک با دست و پایی کوتاه سوار می شد. با این که جثه ایی کوچک و شغلی پست داشت، انسانی دارای علو طبع، با گذشت، فداکار، دلسوز و مردم نواز بود. وی با رک گویی و سرعت انتقال حیرت انگیز و سخنان نیشدار و ابتکاری خویش در عین حال که خاطر شاه را خرسند می کرد گاهی نیز رفع ظلم از مظلومی می کرد و سبب خجلت ظالمی را فراهم می ساخت. داستان کریم شیره ایی در سایت پندآموز به صورت کامل آمده است که می توانید آن را در فهرست داستانهای پیشنهادی؛ در انتهای همین داستان؛ بیابید. توصیه می کنیم آن را مطالعه نمایید.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.