عکس تصویر نقاشی از یک معلم که در حال کشیدن نقاشی پرواز پروانه بر بالای شهر در روی تخته سیاه است

داستان شماره ٧٧٨ : خاطره یک معلم: رعایت نوبت در کلاس دوم ابتدایی

خاطره پندآموز جالب از دنیای پاک بچه های دبستان در رعایت نوبت

از مادرم؛ که معلم کلاس دوم ابتدایی است؛ خواستم اگر در باره رعایت اخلاق و ادب در مدرسه به نکته ای برخورد کرد برایم بگوید.
مادرم گفت: امروز در کلاس سرم پایین بود و کتاب فارسی نوشتاری بچه ها را امضا می زدم. کتاب دلارام را گرفتم و می خواستم امضا بزنم که گفت: خانم نوبت من نیست، من بعد فاطمه آمدم، شما باید اول دفتر او را امضا کنید!

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

خوشبختی مانند پروانه ای است. اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست.

thin-seperator.png

فاطمه کلی ذوق کرد، نمی دانم چند ثانیه این طرف و آن طرف شدن، چه فرقی دارد که بچه ها این قدر خوشحال می شوند.
مادرم با اشتیاق این خاطره را تعریف کرد و گفت: اگر همه ما یاد بگیریم در حد نوبت امضا گرفتن، احترام همدیگر را نگه داریم، دنیایمان گلستان می شود.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴۴ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : یکشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۵
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
تیرکمان و مادر بزرگی که همه چیز را دیده بود
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی