مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت. زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد. بعضی ها بدون تزیین بودند ، اما بعضی ها هم طرح های ظریفی داشتند. زن قیمت گلدان ها را پرسید و شگفت زده دریافت که قیمت همه آن ها یکی است.
تمام حقایق سه مرحله را پشت سر گذاشته اند: اول، مورد تمسخر واقع شده اند. دوم، به شدت با آنها مخالفت شده است. سوم، به عنوان یک چیز بدیهی پذیرفته شده اند.
او پرسید: چرا گلدان های نقش دار و گلدان های ساده یک قیمت هستند؟ چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیش تری برده است، همان پول گلدان ساده را می گیری؟
فروشنده گفت: من هنرمندم. قیمت گلدانی را که ساخته ام می گیرم. زیبایی رایگان است.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.