در زمانهای قدیم جذامی ها و صاحبان جراحات و بیماریهای پوستی واگیر دار را از شهر ها رانده و نفی بلد می کردند. گویند در شهری یکی از این بیماران را بیرون کرده و در بیابان رها نمودند و به حال خویش گذاشتند. مرد بیمار چون شب رسید و سرما بر وی مستولی شد ناگزیر بوته ها و علف های دور و بر خویش را جمع کرده و آتش زد و این کار را هر شب ادامه داد.
بعد از چند روز متوجه می شود که زخم ها و جراحت پوستش کاهش پیدا کرده و حتی از درد و آزار آن خلاص شده، پس به شهر نزد اهل و عیال خویش برمی گردد.
این واقعه موجب حیرت و تعجب حکیمان آن دوره می شود و بعد از بررسی علت رفع بیماری متوجه می شوند که برگ آن بوته ها باعث بهبود بیماری گشته است.
بنابراین اسم آن گیاه را تَن پاک کن می گذارند که در اثر کثرت استعمال و به مرور ایام به تنباکو تبدیل می شود!
---------------
پی نوشت:
تنها زندگی ارزشمند است که صرف دیگران شود.
بدیهی است این داستان، افسانه ایی بیش نیست و در آن داستان سرایی صورت گرفته است. به نظر می رسد کلمه تنباکو (tobacco) از اسپانیایی و پرتغالی و از زبان تاینو کارائیب ریشه گرفته باشد. گفته می شود در زبان تاینو، این کلمه به یک لول از برگ های تنباکو اطلاق می شود.
به هر حال کلمات مشابهی در زبان های اسپانیایی، پرتغالی و ایتالیایی برای گیاهان دارویی استفاده می شده که به نظر می رسد از کلمهٔ عربی تَبَغ گرفته شده باشد. این کلمه به گیاهان دارویی مختلفی اطلاق می شده است.
تنباکو از گذشته های دور در قاره آمریکا مصرف می شده، تا زمانی که مهاجران اروپایی به آنجا رفته و این گیاه را به اروپا معرفی کردند.
پس از کشف های علمی قرن بیستم، تنباکو به عنوان یک ماده دشمن سلامتی محکوم شد و سرانجام به عنوان یک عامل برای سرطان و دیگر بیماری های تنفسی و گردش خون، شناخته شد.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.