در قرن ١٨ زمانی که انگلیس، هند را به استعمار خود درآورده بود تعداد مارهای کبری در سطح شهر دهلی زیاد بودند، دولت هم برای مدیریت بحران تصمیم گرفت برای هر مار مُرده ای که مردم تحویل دهند جایزۀ نقدی به آنها پرداخت کند.
این تصمیم در ابتدا با تحویل مارهای مردۀ زیادی توسط مردم موفق به نظر می رسید و همه منتظر بودند که در طول زمان تعداد مارهای کبری کمتر شود، اما در نهایت تعجب تنها تعداد مارهای مرده ای که مردم تحویل می دادند هر روز بیشتر می شد!
هر انسانی برای اینکه بتواند به خود انگیزه و امید دهد باید افکار خود را تقویت کند. افکار باعث هدایت رفتار و احساسات ما می شوند.
دولت از پیامد این کار غافل شده بود زیرا بسیاری از مردم فقیر دهلی با تصور اینکه این کار درآمد خوبی دارد به پرورش مار روی آورده بودند. البته این آخر ماجرا نبود و زمانی که دولت اعلام کرد که دیگر برای مارها جایزه نمی دهد فقرا نیز مارهایی که پرورش داده بودند در هر طرف شهر رها کردند.
بنابراین جمعیت مارهای کبری نه تنها کاهشی پیدا نکرد بلکه وضعیـت از روز اولش هم بحرانی تر شد، از این پدیده در علوم سیاسی به نام اثر کبری یاد می شود.
اثر کبری یعنی نداشتن افق تصمیم گیری مناسب در حل مسائل که می تواند عواقب پیش بینی نشده و خطرناکی را به همراه داشته باشد! و راه حل های ارائه شده منجر به عواقب ناخواسته گردد.
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.