عکس برج شبلی از آثار دوره سلجوقیان مشرف به شهر دماوند. در تصویر دورنمای اطراف برج و نیز کوهها و آسمان آبی همراه با درختان دیده می شوند

داستان شماره ٨٠۶ : حکایت شبلی و نانوا از عطار و داستان برج شبلی در دماوند

حکایتی از عطار در باره رضای خدا، وقتی شبلی؛ صوفی معروف به دکان نانوایی برای گرفتن نان می رود

شبلی مرد عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی شبلی در مسیر و گذر خود به شهری وارد می شود و برای خرید نان به نانوایی رفته و درخواست نان می کند، اما چون لباس مندرس و کهنه ای بر تن داشت، نانوا به ایشان نان نداد.
شبلی از مغازه نانوایی خارج شد و رفت.
مردی که آنجا بود گویا همشهری شبلی بود، به نانوا گفت: این مرد را می شناسی؟
گفت: نه!
گفت: این شبلی بود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم.
بنابراین نانوا از مغازه بیرون دوید و خود را به شبلی رساند و گفت: آقا من می خواهم با شما باشم، شاگرد شما باشم.
شبلی قبول نکرد.
نانوا گفت: اگر قبول کنید من امشب تمام آبادی را شام می دهم.
شبلی قبول کرد.
شب وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: شبلی! من سوالی دارم؟
گفت: بپرس.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

تصور ما از خودمان مرزهای موفقیتمان را تعیین می کند.

thin-seperator.png

پرسید: دوزخ یعنی چه؟
شبلی پاسخ داد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به شبلی ندادی، ولی برای رضای دل شبلی، یک آبادی را شام دادی.

خدا را گر پرستی تو با خلاص
بکن جهدی که گردی از ریا خاص
الهی نامه عطار نیشابوری
به تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی
--------------
پی نوشت:
شبلی از عرفای مشهور قرن سوم و چهارم هجری است که جایگاه ویژه‌ای در تاریخ عرفان دارد. قبر او در بغداد قرار دارد. «شیخ ابوبکر دلف بن حجدر شبلی» در سال ۲۴۷ هجری قمری در شهر سامرا چشم به جهان گشود. او بعدها ساکن بغداد شد. پدر و دایی شیخ شبلی در درگاه خلفای عباسی کار می‌کردند و همین باعث شد که او نیز در همان ایام جوانی مقام سیاسی بگیرد و در این زمینه فعالیت کند. شیخ شبلی از طرف حاکمان طبرستان به‌ عنوان امیر دماوند منسوب شد.
محبوبیت شیخ شبلی در میان مردم دماوند به‌قدری زیاد بود که پس از درگذشت ایشان در سال ۳۳۴ هجری قمری در شهر بغداد تصمیم گرفتند که بنای یادبودی برای شیخ شبلی در شهر دماوند بسازند. این برج از آثار قرون چهار و پنج هجری قمری در دوره سلجوقی است که در ارتفاعات مشرف به شهر دماوند قرار دارد.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴۴ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : یکشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۵
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
جعبه سنگین استاد، ماسه ، شن ها و درس زندگی
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی