زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند و آنها را خواستند و پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم.
ماموران مدرک خواستند، زن و مرد گفتند مدرک همراه نداریم.
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید؟
زن و مرد گفتند: برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم:
اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند، ما دستهایمان از هم جداست!
دوم: آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند، ما رویمان به طرف دیگریست!
عبادتی که همراه با خوردن مال حرام باشد، همچون بنایی است که بر روی آب ساخته شده باشد.
سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن، با هم با احساس حرف می زنند، ما احساسی به هم نداریم!
چهارم آنکه آنها باهم بگو و بخند می کنند، می بینید که، ما غمگینیم!
پنجم: آنها چسبیده به هم راه می روند، اما یکی از ما جلوتر از دیگری می رود.
ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند، ما هیچ نمی خوریم!
هفتم: آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند اما ما لباسهای کهنه تنمان است.
هشتم :...
ماموران گفتند: خیلی خوب، بروید،... بروید!
نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:
نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.
نظرات و دیدگاه های خوانندگان:
در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.