عکس تابلو نقاشی دروازه شهر در دوران قدیم و مرد شترسوار که در مقابل دروازه ایستاده و ساختمانهای اطراف. در تصویر شتر دیگری نیز وجود دارد و مردی افسار آن را به دست گرفته. از دور مناره مسجدی دیده می شود و نیز سایر مردانی که به کاری مشغولند

داستان شماره ۶٩٢ : حکایت مرد گنهکار و نماز خواندن زاهدی بر جنازه وی

داستان پندآموز که انسان نباید ناامید از رحمت و بخشش خداوند باشد

حکایت کرده اند در اطراف بصره مردی فوت کرد و چون بسیار آلوده به معصیت بود کسی برای حمل و تشییع جنازه او حاضر نشد. زنش چند نفر را به عنوان مزدور اجیر کرد و جنازه او را تا محل نماز بردند ولی کسی بر او نماز نخواند. بدن او را برای دفن به خارج از شهر بردند.
در آن نواحی زاهدی بود بسیار مشهور که همه به صدق و صفا و پاکدلی او اعتقاد داشتند. زاهد را دیدند که منتظر است و همین که جنازه را بر زمین گذاشتند زاهد پیش آمد و گفت آماده نماز شوید و خودش نماز خواند.
از زاهد پرسیدند که چگونه شما اطلاع از آمدن این جنازه پیدا کردید.
گفت: در خواب دیدم به من گفتند برو در فلان محل بایست جنازه ای می آورند که فقط یک زن همراه اوست بر او نماز بخوان که آمرزیده شده.
زاهد از زن پرسید شوهر تو چه عملی می کرد که سبب آمرزش او شد.
زن گفت: شبانه روز او به آلودگی و شرب خمر می گذشت.

thin-seperator.png
یک متن کوتاه پندآموز به انتخاب سامانه برای شما

گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش می آید که انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپردازد.

thin-seperator.png

پرسید: آیا عمل خوبی هم داشت؟
زن جواب داد آری سه کار خوب نیز انجام می داد:
هر وقت شب که از مستی به خود می آمد گریه می کرد و می گفت: خدایا کدام گوشه جهنم مرا جای خواهی داد؟
صبح که می شد لباس خود را تجدید می نمود و غسل می کرد و وضو می گرفت نماز می خواند.
هیچگاه خانه او خالی از دو یا سه یتیم نبود آن قدر که به یتیمان مهربانی و شفقت می کرد به اطفال خود نمی کرد.

اگر این داستان را پسندید، روی علامت قلب کلیک کنید تا در لیست داستانهای محبوب قرار گیرد
دعوت به عضویت در کانال تلگرام برای خواندن شعرهای زیبا و عاشقانه، در کانال تلگرام "ادبستان شعر عاشقانه" عضو شوید.
هر صبح، چند بیت شعر عاشقانه؛ همراه با عکس و تابلوهای نقاشی نفیس.

جهت مشاهده کانال روی لینک زیر کلیک کنید:

کانال تلگرام ادبستان شعر عاشقانه


یا در تلگرام آدرس زیر را جستجو نمایید:

@adabestan_shere_asheghaneh

نقل مطالب و داستانها با ذکر نام سایت پندآموز ، رعایت اخلاق و امانتداری است


نظر و دیدگاه خود را در رابطه با این داستان بنویسید:

نظرات و دیدگاه های خوانندگان در صورت تایید، نشان داده خواهند شد.
نشانی ایمیل و تلفن همراه شما منتشر نخواهد شد. با درج ایمیل، گراواتار شما (در صورت وجود) نشان داده خواهد شد.

captcha




نظرات و دیدگاه های خوانندگان:

در باره این داستان هیچ نظر و دیدگاه تایید شده، وجود ندارد.

سایت پند آموز سرشار از داستانهای کوتاه پندآموز و حکیمانه، قصه ها و حکایتهای جذاب خواندنی

هم اکنون ٨۴۴ داستان کوتاه در سایت پندآموز انتشار یافته و در دسترس خوانندگان قرار دارد.

تاریخ امروز : یکشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۵
یک داستان تصادفی به انتخاب سیستم:
قهوه مبادا
جستجو در عناوین داستانها و کلمات کلیدی